عقاید معتزله (نبوت)ضرورت بعثت انبیاء الهی در هدایت مردم ضرورت عقلی دیگری را به دنبال دارد که از آن به عصمت یاد میشود. در مباحث کلامی و اعتقادی این عنصر لازم برای پیامبران، مورد قبول مسلمین است و تشیع بالاترین حد اعتبار عصمت را برای همه انبیاء و ائمه (علیهالسّلام) ثابت میکند، اما دیگر فرق مسلمین در آن اختلاف دارند که از جمله ایشان فرقه معتزله است. در این نوشتار کوتاه به عقیده معتزله در مورد نبوت و شئون آن میپردازیم. البته باید توجه داشت که این اعتقادات در مجامع علمی به معتزله منسوب است و در کتب معتزله متاخر، این عقاید به نوعی پالایش شده است. ۱ - تعریف نبوتریشه لغوی نبوت و نبی از کلمه نبو به معنی ارتفاع و برتری داشتن است.به همین مناسبت، ابن سکیت از عالمان لغت میگوید: اگر نبوت از النبوة و النباوة باشد به برتری انبیاء و شریف تر بودن ایشان نسبت به دیگران اشاره دارد؛ زیرا النبوة و النباوة به معنی مکان برتر روی زمین است.اما عدهای نبا به معنی خبردادن را ریشه لغوی این کلمات میدانند و معتقدند که خبردادن نبی از خداوند شاهد این مناسبت لغوی است. در اصطلاح نبوت مقامی است که خداوند به انبیاء (علیهالسّلام) اعطاءنموده و نبی راهنما به سوی هدایت استو او کسی است که بواسطه وحی از خداوند خبر میدهد بدون اینکه شخص دیگری واسطه باشد.صاحب مقام نبوت شرط مهمی چون معجزه و عصمت را داراست. [۷]
راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۹ ه ق، ج۳، ص۱۰۳۳.
۲ - اعتقادات خاص معتزله در مورد نبوتاعتقاد به نبوت خاصه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نبوت عامه انبیاء و پیامبران گذشته موضوعی است که به اتفاق، تمام فرق و مذاهب اسلامی به آن معتقدند و شاید بتوان اینگونه ادعی نمود که یکی از موضوعاتی که مذاهب اسلامی پیرامون آن کمترین اختلاف را داشتهاند، اصل موضوع نبوت عامه و خاصه است. ولی با این حال در مسائل جانبی این اصل اختلافاتی بروز یافته است که به بیان آن مسائل از منظر معتزله میپردازیم. فرق مختلف معتزله نیز در مسائل جانبی این اصل با هم اختلاف داشته و در برخی مسائل اختلافاتشان کمتر است، به عنوان نمونه: ۱. این مکتب مقام و موقعیت فرشتگان را برتر از پیامبران میدانند. [۸]
الاشعری، ابوالحسن علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، دارالاحیا التراث العربی، بی تا، ص۵۷.
۲. برخی از معتزله مقام نبوت را پاداش عمل نیک نبی دانسته و برخی آن را ابتدائی و بدون اینکه پاداش اعمال نیک باشد میشمرند. [۹]
الاشعری، ابوالحسن علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، دارالاحیا التراث العربی، بی تا، ص۱۱۰.
۳. در مورد اعجاز پیامبران هم میان معتزله اختلافاتی بروز یافته است. ابو هذیل معتقد است که معجزه مختص به آیات غیبی است و معجزه انبیاء در غیر این مورد به شهادت حداقل بیست نفر ثابت میشود که یک نفرشان بهشتی است. [۱۰]
البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷م، الطبعةالثانیة، ص۱۰۹ ۱۱۰.
نظام اعجاز ادبی قرآن را منکر بود و آن را دلیلی بر راستگوئی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نمیدانست. [۱۱]
الاشعری، ابوالحسن علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، بیروت، دارالاحیا التراث العربی، بی تا، ص۵۷.
در این مورد هشام فوطی و عباد بن سلیمان نیز با نظام هم عقیدهاند. [۱۲]
الاشعری، ابوالحسن علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، بیروت، دارالاحیا التراث العربی، بی تا، ص۵۷.
دیگر بزرگان معتزله قرآن را به عنوان معجزه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبول دارند.۴. هشام فوطی بطور کلی معجزات را دلیلی بر راستگوئی و صدق گفتار پیامبران نمیداند. [۱۳]
الاشعری، ابوالحسن علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، بیروت، دارالاحیا التراث العربی، بی تا، ص۵۷.
۳ - اعجاز قرآناکثر معتزله معتقدند که نظم و تالیف قرآن معجزه است به این معنی که از دیگران محال است واقع شود و این معجزه برای اثبات رسالت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. نظام معتقد است که اعجاز در قرآن مخصوص آیاتی است که از غیب خبر میدهند و اما قدرت بر تالیف و نظم قرآن به شرطی که خداوند مانع نشود، برای هر کسی ممکن است. [۱۴]
رجوع شود به مقاله عقائد و نقد معترله (اعجاز قرآن) .
هشام فوطی و سلیمان بن عباد از معتزله بر این اعتقادند که قرآن از اعراض است و اعراض دلالتی برای خداوند و رسالت نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ندارد. [۱۵]
الاشعری، ابوالحسن علی بن اسماعیل، پیشین، دارالاحیا التراث العربی، بی تا، ص۵۷.
۴ - عصمتواژه عصمت از ماده عصم است و در لغت به معنای منع و حفظ و جلوگیری و پیشگیری از ناملایمات است. [۱۷]
الفراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ایران، مؤسسة دار الهجرة، ۱۴۰۹ ه ق، الطبعة الثانیة، ج۱، ص۳۱۳.
در بحثهای عقیدتی، وقتی واژه عصمت درباره انبیاء و یا اوصیاء آنان مطرح میگردد، مقصود دو نوع مصونیت است که انبیاء و اوصیاء ایشان از این دو نوع مصونیت برخوردار بودهاند. منظـور از مصونیت از گناه و خطا و اشتباه، اینست که انبیاء و اوصیاء الهی در طول زندگی خود، نه تنها گناهی انجام ندادهاند، بلکه هیچ گونه اشتباهی نیز از آنان سر نمیزده است. [۱۸]
شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، تصحیح الاعتقاد، قم، انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳ه ق، یک جلد، ص۱۲۸.
ضرورت این امر در رساندن پیام خداوند آشکار میشود؛ چرا که هیچ گونه احتمالی از جانب مردم، مبنی بر اشتباه پیامبران در دریافت و ابلاغ و تبیین وحی الهی، نباید وجود داشته باشد. در غیر این صورت، اعتماد مردم نسبت به گفتههای او، سلب میگردد.نکته: طبق نظر شیعه عصمت برای کسانی که حجت خداوند محسوب میشوند، مانند حضرت فاطمه زهراء (سلاماللهعلیهم) نیز ثابت است، با اینکه این شخصیتها جزء انبیاء و اوصیاء نبودهاند. ۵ - اعتقادات معتزله در مورد عصمتدر موضوع عصمت پیامبران بر این باورند که عصمت، امری جبری نیست بلکه لطفی است از جانب پروردگار بطوریکه نبی یا رسول به اختیار خود مرتکب گناه نمیشود و این به خاطر علم و یقین ایشان به زشتی گناه و سرانجام سخت آن و رشد ملکه عفت در وجود او میباشد. [۲۱]
شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، تصحیح الاعتقاد، قم، انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳ه ق، یک جلد، ص۱۲۸.
با این حال باید به مراد این مکتب از عصمت انبیاء و موقعیت آن آشنا شد. به تصریح شیخ مفید تمام معتزله با عقیده شیعه در مورد عصمت مخالف هستند.و ما این مخالفت را از نظر مکتب معتزله بررسی میکنیم. [۲۳]
معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، قم، انتشارات کتابخانه آیتالله مرعشی، ۱۴۰۴ ه ق، ج۷، ص۱۱ ۱۲.
در دیدگاه معتزله عصمت جنبههای مختلفی دارد. عصمت در عقیده، تبلیغ، اعمال. معتزله بر این باور است که خداوند هرگز پیامبری را که مرتکب گناه کبیره شود، مبعوث نکرده است و میگویند که خداوند کافر و یا فاسق و یا پیامبری که کافر و یا مرتکب گناه کبیره شود را مبعوث نکرده است. در مورد گناهان صغیره ضمن ممکن دانستن آن میگویند: روا نیست که پیامبر در حال ارتکاب گناه به آن علم داشته باشد. گروهی نیز میگویند که صدور گناه صغیره از جانب پیامبر اشکال ندارد. ابوعلی جبائی گفته است که هیچ گناه صغیره و کبیره عمدی برای پیامبران جایز نیست ولی اگر سهوا یا به خاطر شبهه و تاویل صورت گیرد، جایز است. نظام هم سهو و خطاء کوچک را جایز دانسته است و معتقد است که اگر پیامبران سهوا گناهی مرتکب شوند، مسئول خواهند بود ولی امتشان در آن مورد بخشیده خواهند شد. با این بیان معتزله معتقد است که قبل از نبوت گناه کبیره و صغیره برای انبیاء جایز است. چنانکه گفته شده برخی از معتزله قبل از بعثت، انجام گناه کبیره را برای انبیاء جایز شمردهاند. برخی همین نظر را به شرط توبه میپذیرند. ابوهاشم جبائی معتقد است که جایز است گناه کوچکی که سخیف نباشد، از انبیاء بطور عمدی صادر شود. نظام و جعفر بن مبشر میگویند که گناهان انبیاء از روی سهو و فراموشی صورت میگیرد و به همین دلیل مورد بازخواست واقع خواهند شد. عدهای از ایشان معتقدند که ممکن است پیامبر به ارتکاب گناه عالم باشد. این عده در گناه صغیره چنین اعتقادی را ابراز نمودهاند ولی عدهای دیگر از معتزله این مطلب را منکراند و معتقدند که پیامبر در هنگام گناه جاهل به ارتکاب گناه است. ۶ - شبههدر برخی آیات و روایات به تعدادی از پیامبران نسبت خطاء و ذنب داده شده است و در واقع این آیات و روایات معتزله را به انکار عصمت اخلاقی و رفتاری پیامبران کشانده است. [۲۵]
معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، قم، انتشارات کتابخانه آیتالله مرعشی، ۱۴۰۴ ه ق، ج۷، ص۱۳.
[۲۶]
الاشعری، ابوالحسن علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، دارالاحیا التراث العربی، بی تا، ص۵۷
۷ - جوابذنب و خطاء در معانی مختلفی بکار میروند که از جمله آنها اموری است که نه نقص و گناه است و نه خطاء و نافرمانی، بلکه از آن به ترک اولی تعبیر میشود و قطعا آیات و روایاتی که به بیان این امور پرداخته است به معنی ترک اولویتها میباشد که با عصمت منافات ندارد.در حالی که معتزله و دیگران با برداشت ناصحیح از این آیات و روایات به چنین اشتباه اعتقادی گرفتار شدند. ۸ - پانویس۹ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عقائد معتزله و نقد آن (نبوت)»، تاریخ بازیابی ۱۶/۱/۱۳۹۵. ردههای این صفحه : عقاید معتزله | فرق و مذاهب | مذاهب کلامی اهل سنت | معتزله | مقالات پژوهه | نبوت عامه
|